سؤال 8
پولس که بود؟ نقش او در تحریف دین عیسی (ع) چیست؟-11
نفوذ بولس بلافاصله محسوس نگشت. جماعاتی که تشکیل داده بود مانند جزایر بسیار کوچکی بودند در اقیانوسی از مشرکان. کلیسای روم کلیسای پطرس بود و به خاطره ی او وفادار ماند. بولس تا یک قرن پس از مرگش تقریباً فراموش شده ماند، ولی هنگامی که نخستین نسلهای مسیحی از میان رفتند و روایت شفاهی حواریون محو شدن آغاز کرد، هنگامی که صدها گونه رفض و بدعت روح مسیحیت را بر هم زد، رسالههای بولس چارچوبی فراهم آورد تا نظامی با ثبات از عقایدی که جماعات پراکنده را به صورت کلیسایی مقتدر گرد هم جمع کرد، شکل گیرد.
حتی با این وجود، مردی که مسیحیت را از آیین یهود جدا کرد هنوز چندان از نظر حدت و شدت خصلتها و نرمش ناپذیری اخلاقی اساساً یهودی بود که مردم قرون وسطی، با پذیرفتن معتقدات و فرهنگ مشرکان در اصول بر حق کاتولیکی، در وجود او روحی که به روح خودشان نزدیک باشد نیافتند، عده ی کمی از کلیساها را به نام او کردند، ندرتاً مجسمهای از او تراشیدند، و کمتر نام او را بردند. پانزده قرن سپری شد تا اینکه لوتر بولس را رسول اصلاح مذهب گرداند، و کالون در آثار مبهم او عقیده ی قضا را کشف کرد. کیش پروتستان نشانه ی پیروزی بولس بر پطرس، و نهضت مذهبی بنیادگرایی نشانه ی پیروزی بولس بر مسیح بود.
نتیجه نزاع
نتیجه نزاع به پیروزی پولس و انزوای پطرس انجامید؛ پیروزی و شکستی که بهتدریج صورت گرفت. نویسندهای مسیحی میگوید:
پولس حواری را غالباً دومین مؤسس مسیحیت لقب دادهاند و مسلماً او در این راه جهاد بسیار کرده، فرقه طرفداران اصول و شرایع موسوی را مغلوب ساخت، بهطوری که آنها اهمیت، موقع و مقام خود را بر اثر مساعی پولس از کف دادند، ولی اهمیت او بیشتر از آن جهت است که وی اصول لاهوت و مبادی الوهی (تئولوژیک) خاصی را به وجود آورد. تاریخ جامع ادیان، ص 613
دیگری میگوید:
پولس بهخاطر توسعه یافتن افکارش متهم شده است، مخصوصاً توسط عدهای از نویسندگان در پایان قرن اخیر، که آنقدر مسیحیت را تغییر داده که گویی مؤسس دوم آن است. مسیحیت و بدعتها، ص 47
نویسنده کتاب تاریخ جامع ادیان علت موفقیت پولس را تبلیغ او برای غیریهودیان میداند. در حقیقت، افکاری از قبیل مسیح بودن عیسی، قیام او از قبر و رجعت او، نزد غیریهودیان بیگانه بود؛ از این روی، وی مسیحیت را بهگونهای مطرح کرد که برای آنان دریافتنی باشد. تاریخ جامع ادیان، ص 617
دیگری میگوید پولس به اندیشههای ادیان شرکآلود، لباسی مسیحی پوشانید، و بنابراین مسیحیت در واقع شرک را از بین نبرد، بلکه آن را در خود پذیرفت. تاریخ تمدن، ج3، ص 689 و 696
مخالفان پولس که مسیحیان یهودیالاصل بودند، الوهیت مسیح را قبول نداشتند و بر انجام شریعت موسوی تأکید میکردند. آنان مسیح را یکی از بزرگترین پیامبران خدا و همان مسیح منتظر میدانستند، اما با این همه، او را مانند دیگر انسانها به شمار میآوردند. از اهمیت این گروه در سال 70 میلادی کاسته شد، اما از درون آنها فرقه «ابیونی»ها (احتمالاً به معنای فقرا) ظهور کرد؛ فرقهای که تا قرن چهارم نیز رواج داشت. ابیونیها عیسی را مسیح میدانستند، ولی اعتقاد به الهی بودن او را رد میکردند. آنها پولس قدیس را به جهت این تعلیم که عیسی پسر خداست، کافر میدانستند؛ چرا که قایل بودند عیسی انسانی بیش نیست. مسیحیت و بدعتها، ص 43
اندیشههای پولس که در زمان حیات او سلطهای نسبی یافته بود، تا پایان قرن اول نیز بر غلبه آن افزوده میشد.
بازدید دیروز: 10
کل بازدید :375649
این وبلاگ بر آن است تا در فضایی آرام ، عقلانی و منطقی به مناظره و گفتگو با برادران و خواهران مسیحی جویای حق و حقیقت بپردازد.
تاریخ مسیحیت [176]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام [137]
جنگ های صلیبی [129]
مصنف واقعى اسفار پنجگانه [116]
مسجد و کلیسا [189]
راه مسیح [122]
گفتمانهای مسلمانان و مسیحیان [426]
اخبار مسجد و کلیسا [182]
پاسخ به سؤالات شما در مورد مسیحیت [283]
رهیافتگان [246]
مسیحیت و اسلام [263]
واتیکان دنیای اسلام و غرب [196]
گفتگوهای من و مسیحیان [345]
مسجد و کلیسا(بلاگفا) [267]
[آرشیو(15)]
پاسخ به سؤالات شما در مورد اسلام
اخبار مسجد و کلیسا
رهیافتگان
در کلیسا به دلبری ترسا
واتیکان دنیای اسلام و:غرب
جنگ های صلیبی
یادداشت ها و مقالات مرتبط
تاریخ مسیحیت
آشنایی با ادیان بزرگ/مسیحیت
بهار 1387
زمستان 1386